چه دنیایی شده امروز ؟؟؟

چرا کسی قدر عشقـو نمیدونه؟

چرا وقتی اسم عشــق میاد همه با پوزخند جوابتو میدن؟

چرا همه چیو امروز به بازی گرفتن ؟

چرا هیشکی واسه خودش ارزش قائل نیست؟

چرا همه با احساسات همدیگه بازی میکنن؟؟
 چرا دوره ، دوره ی نامردی شده؟

چرا تو  دنیایی که مرانش عصا رو از کور میدزدن ، من باید دنبال محبت و عشق بگردم؟

چرا چرا چرا ؟؟؟ و 1000 تا چرای دیگه/؟؟

شما جوابی واسشون دارین؟؟؟؟


برچسب‌ها: LOVE IS , , , , Love , KB ,

تاريخ : دو شنبه 30 بهمن 1391 | 19:55 | نویسنده : Sad Man |

هوا گرفته بود

باران می بارید !

 کودکی آهسته گفت: خدایا گریه نکن ! درست میشه.


برچسب‌ها: LOVE IS , , , , Love , KB ,

تاريخ : دو شنبه 30 بهمن 1391 | 19:54 | نویسنده : Sad Man |

دروغ

دروغ میـگفت ..

بارها از او پرسیده  بودم که دوستم داری ؟؟

 میگفت : آری ؟؟

ولی،

ولی از چشمانش آشکار بود که دروغ میگوید ...

نگاهش از ترجمه عشق عاجز بود

تا اینکه روزگار

روزگار پیش عشق دروغمان سنگی انداخت

و ما را بی هم  از هم کرد..

برای همیشه ...

تا ابد ...

در دلم شراره آتشی بود که درونم را می سوزاند  .

از جداییمان  چند ماهی گذشت ...

تا روزی که ،،،

او را با دیگری دیدم ....

گمانم دل به او  داده بود...

و در آن دور دست

به دل ساده من می خندید ...


برچسب‌ها: LOVE IS , , , , Love , KB ,

تاريخ : دو شنبه 30 بهمن 1391 | 19:16 | نویسنده : Sad Man |

نميدانم

نميدانم محبت رابرچه كاغذي بنويسم كه هرگز پاره نشود

برچه گلي بنويسم كه هرگز پرپرنشود

برچه ديواري بنويسم كه هرگز پاك نشود

بر چه آبي بنويسم كه هرگز آلوده نشود

بر چه قلبي بنويسم كه هرگز سنگ نشود


برچسب‌ها: LOVE IS , , , , Love , KB ,

تاريخ : دو شنبه 30 بهمن 1391 | 19:16 | نویسنده : Sad Man |

به گل گفتم عشق چیست؟

گفت از من خوشبوتر ...

به پروانه گفتم عشق چیست؟

گفت از من زیبا تر....

به شمع گفتم عشق چیست؟

گفت از من سوزنده تر...

به عشق گفتم آخر تو چیستی؟

گفت نگاهی بیش نیستم

 

 

 

 

                       حرارت لازم نیست گاهی از سردی نگاهش آتش میگیرم            

 

 

 

 

 

تحمل ِ هر دویمان را ندارد،
.
.
.

اوّل کداممان
باید از پل جدايي بگذرد؟


برچسب‌ها: LOVE IS , , , , Love , KB ,

تاريخ : دو شنبه 30 بهمن 1391 | 19:15 | نویسنده : Sad Man |

 

 

 

 

 

 

دوباره نگاهمان به هم گره خورد .

 

 

در دلم عشق فریاد میزد  ..

 

 

ولی

 

 

هیچ کس صدای او را نمی شنید..

 

 

وقتی که دستان گرمش را گرفتم .

 

 

روح از کالبد وجودم پر کشید

 

 

 خواستم بگویم دوستت دارم 

 

 

که یکباره میانمان دیواری کشیده شد .

 

 

دیواری که نامش روزگار بود

 

 

حال من ماندم و این دل افسرده

 

 

تنهای تنها

 

 

برای همیشه

 

 

او در زندان سینه ام محبوس بود

 

 

و من در زندان روزگار..

 

 

بیچاره دلم .

 

 

چه بهای سنگینی باید درمقابل این شکست بپردازد.

حال تکلیف دلم چه خواهد بود ؟؟؟ 


برچسب‌ها: LOVE IS , , , , Love , KB ,

تاريخ : دو شنبه 30 بهمن 1391 | 19:15 | نویسنده : Sad Man |

کــــاش انقــــدر
مہــــربان
نبــــودم
و حــــالا
که
رفتــــــــی
برايــــت
دعــــا
كنــــم کہ خــــوشبـخــــت شــــوی
راستــــی چــــه فــــايــــده!!!
اگــــر
دعايــــم اثــــر داشــــت نميــــرفتـــــــی!!!


برچسب‌ها: love ,

تاريخ : دو شنبه 30 بهمن 1391 | 19:8 | نویسنده : Sad Man |

عشق آن نيست كه يك دل به صد يا دهي

عشق آن است كه صد دل به يك يار دهي


برچسب‌ها: LOVE IS , , , , Love , KB ,

تاريخ : دو شنبه 30 بهمن 1391 | 19:3 | نویسنده : Sad Man |
تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 | 16:13 | نویسنده : Sad Man |


برچسب‌ها: love ,

تاريخ : یک شنبه 29 بهمن 1391 | 14:53 | نویسنده : Sad Man |
صفحه قبل 1 ... 10 11 12 13 14 ... 16 صفحه بعد
.: Weblog Themes By BlackSkin :.